آیا پول به این دلیل ارزش پیدا می کند که بانک ها 97 درصد آن را به صورت اعتبار صادر می کنند.
آیا پول به این دلیل ارزش پیدا می کند که توسط بانک ها به عنوان بدهی صادر می شود و باید همراه با سود بازپرداخت شود چه چیزی به پول ارزش می دهد؟
پول فقط به این دلیل ارزش دارد که همه شهروندان کشور با هم در یک چارچوب اجتماعی و قانونی حمایتی کار می کنند.
پول فقط به این دلیل ارزش دارد که به عنوان وسیله مبادله برای کل کشور پذیرفته شده است و توسط دولت برای پرداخت مالیات پذیرفته می شود.
اگر بتوانیم بپذیریم که این چیزی است که پول را با ارزش می کند، باید پول را به عنوان یک منبع عمومی در نظر گرفت تا برای منافع عمومی منتشر شود.
اگر این چیزی است که پول را ارزشمند می کند، نباید توسط بانک های خصوصی به نفع خودشان منتشر شود.
ویژگی های پول
از نظر اقتصاددانان پول سه ویژگی دارد: روش پرداخت .واحد حساب. ذخیره ارزش.
پول تعریف
از بین سه ویژگی پول ابزار پرداخت بسیار مهم است.
اگر پول توسط عموم مردم به عنوان یک وسیله پرداخت بدون قید و شرط پذیرفته شود، برای جامعه ارزشمند است.
پول به شهروندان این امکان را می دهد که با هم برای منافع مشترک کار کنند.
تعاریف زیادی از پول وجود دارد.
1 پول مخلوق قانون است.
2 پول به خودی خود ثروت ملموس نیست، بلکه قدرتی برای به دست آوردن ثروت است.
3 پول یک نشانه است، به خودی خود بی ارزش است، اما نماد ثروت است.
4 پول یک قدرت اجتماعی انتزاعی است که بر اساس قانون بنا شده است.
5 پول همان چیزی است که دولت در مالیات بپذیرد.
6 پول وسیله مبادله ای است که قانوناً توسط دولت اجرا می شود.
7 پول وسیله مبادله ای است که مورد قبول مردم است.
8 پول فقط به عنوان وسیله مبادله ارزش دارد زیرا توسط مردم پذیرفته شده و توسط دولت که از طرف مردم عمل می کند قانوناً اجرا می شود.
تعریف استفان زارلنگا از پول این است:
جوهر پول (جدای از هر چیزی که برای دلالت به آن استفاده می شود) یک قدرت اجتماعی انتزاعی است .
که در قانون تجسم یافته است، به عنوان یک وسیله پرداخت بی قید و شرط.
تعریف من از پول این است:
پول وسیله پرداخت بی قید و شرط است، نشانه ای برای ثروت، به خودی خود بی ارزش است، اما نماد ثروت است زیرا در قانون ذکر شده است.
و توسط دولت به عنوان یک منبع عمومی، برای و از طرف مردم اداره می شود.
پول فلزی
ویژگی ذخیره ارزشی که پول کالایی دارد با مهم ترین ویژگی پول به عنوان یک وسیله پرداخت بی قید و شرط تداخل دارد.
در ایالات متحده، تعداد قابل توجهی از مردم وجود دارند که این مشکل را تشخیص می دهند، اما راه حل
آنها برای کسب درآمد از طلا یا نقره، وضعیت بد فعلی را با بانکداری ذخیره کسری بسیار بدتر می کند.
برای آنها پول یک کالا است.
این با قضیه تاریخی پول در تضاد است، یعنی اینکه پول مخلوق قانون است و بنابراین باید نشانه ای برای ثروت باشد، نماد ثروت، اما نه خود ثروت.
سکه های طلا و نقره ممکن است توسط افراد ثروتمند احتکار شود، به این امید که در آینده ارزش بیشتری داشته باشند.
این امر مقدار پول در گردش را کاهش میدهد و در کارکرد اصلی پول، یعنی وسیله مبادله، تداخل ایجاد میکند.
این قوانین را به خوبی رعایت کنیداین یک اشتباه بسیار رایج است که بگوییم پول یک کالاست.
شمش بر اساس وزنش ارزش گذاری می شود پول با مهر آن ارزش گذاری می شود.
نقره و طلا ارزش دائمی ندارند ما باید بین پول، چون شمش، که کالاست، تمایز قائل شویم، و از آنجایی که سکه از آن ساخته می شود.
به عنوان ارز تبدیل می شود، زیرا ارزش آن به عنوان کالا و ارزش آن به عنوان یک ارز است. دو چیز متفاوت.
نقره یا طلا به اندازه کافی در جهان وجود ندارد که بتواند به عنوان یک ارز مناسب عمل کند.
اگر کسی پول را کالایی مانند طلا یا نقره تعریف کند، به ثروتمندانی که بیشتر طلا و نقره را در سرتاسر جهان کنترل میکنند.
ثروت بیشتری و کنترل بیشتری بر سرنوشت ملت و جهان میدهد.
بانکداری ذخایر کسری تنها می توانست توسط زرگرها به دلیل وجود پول فلزی ایجاد شود.
این باعث ایجاد سفته و در نهایت اعتبار و سیستم بانکی فعلی ما شد.
با توجه به درک تاریخچه پول، باید ایده پول فلزی را به عنوان راه حلی برای مشکلات پولی ما کنار گذاشت.
ماهیت پول
پول یک منبع مشترک است که باید توسط دولت به نفع مردم ایجاد شود.
پول نه ذاتاً بلکه طبق قانون وجود دارد.
ارسطو، فیلسوف یونانی (384 قبل از میلاد – 322 قبل از میلاد) واضح است که در قرن چهارم قبل از میلاد، تقریباً 2500 سال پیش، ارسطو ماهیت پول را درک کرد.
پول کالایی نیست که مانند طلا یا نقره استخراج شود. پول کالایی نیست که بتوان آن را مانند گندم یا جو کشت کرد. پول حیوانی مثل گاو یا بز نیست.
ماهیت پول این است که یک اختراع قانونی است.
پول مخلوق قانون است. نام یونانی پول است که از به معنای قانون یا عرف الزام آور گرفته شده است.
ارسطو پول را به عنوان یک قدرت قانونی انتزاعی تعریف کرد که به طور عمومی برای منافع عمومی کنترل می شود.
شعبه چهارم دولت
دانشمندان علوم سیاسی به سه قوه حکومت اشاره می کنند: قوه مجریه; قوه مقننه؛ و قوه قضائیه استفان زارلنگا در «علم گمشده پول» قانعکننده و قاطعانه استدلال میکند.
که شاخه چهارمی از حکومت وجود دارد، (چه بدانیم چه ندانیم)، به نام قدرت پول. قدرت صدور پول در هر کشوری است.
مارتین ون بورن (هشتمین رئیس جمهور ایالات متحده، 1782 – 1862) این عبارت را ابداع کرد، و به افتخار این بینش واقعا عالی در مورد ماهیت و مالکیت فرآیند.
خلق پول، در این کتاب با حروف بزرگ باقی خواهد ماند.
این توانایی برای ایجاد عرضه پول یک کشور باید مهمترین کارکرد دولت باشد.
از آنجایی که بانکهای خصوصی اکنون بیش از 97 درصد از عرضه پول را ایجاد میکنند، کنترل مهمترین شاخه دولت را در دست دارند .
که عملاً سیستم کنترل و تعادل موجود در این سه شاخه دیگر دولت در غرب ما را غصب کرده است. دموکراسی ها
استفان زارلنگا بیشترین سهم را در اصلاحات پولی داشته است و صریحاً بیان می کند که قدرت پول تا حد زیادی از همه شاخه های دولت بزرگترین است.
این واقعیت که در حال حاضر به رسمیت شناخته نشده است، منجر به انحراف و فساد آشکار جامعه شده است.
الزام قانون اساسی برای تعریف پول
قدرت پول آنقدر مهم است که باید به طور رسمی در قانون به رسمیت شناخته شود. وقتی جامعه کنترل مسئله پول را به دست آورد، دیگر نمی تواند به بانکداران اجازه دهد که پول صادر کنند.
جالب توجه است که قانون اساسی ایالات متحده در ماده 1، بخش 8، بند 5 بیان میکند که کنگره این اختیار را دارد که ” پول پول را تنظیم کند، ارزش آن را تنظیم کند .
می توان این را به عنوان دستور قانون اساسی کنگره برای صدور پول و خرج کردن آن در گردش تفسیر کرد.
می توان استدلال کرد که کنگره این قدرت را دارد که حق صدور پول کشور را از سیستم فدرال رزرو متعلق به خصوصی بازپس گیرد.
اما آنچه بند 5 در ماده 1، بخش 8 به طور کامل می گوید:
برای سکه کردن پول، تنظیم ارزش آن و سکه خارجی، و تعیین استاندارد اوزان و معیارها.
از این بند می توان چنین تفسیر کرد که فقط کنگره اختیار دارد پول سکه کند، یعنی فقط سکه های مورد استفاده در ایالات متحده را تولید کند.
سکهها توسط ضرابخانه ایالات متحده، یک دفتر خزانهداری ایالات متحده، تولید میشوند و حدود 1/1000 عرضه پول ایالات متحده را تشکیل میدهند.
سکه تنها بخشی از عرضه پول ایالات متحده را تشکیل می دهد که به طور مستقیم به نفع دولت و مردم است.
با توجه به اهمیت پول برای جامعه ما، من معتقدم که باید در هر قانون اساسی تعریف روشنی درج شود .
(یا به شکل دیگری در قانون ذکر شود)، پول را تعریف کرده و اهمیت عالی آن را در اداره جامعه بیان کند.